«گشت ارشد 3»، با بازگشت «عطا» و «حسن» از خارج شروع میشود. آن دو به محض بازگشت به ایران به دنبال ماشین عباس آقا میروند اما بعد از پیگیرهای مکرر متوجه اجاره دادن ماشین به فردی به نام «پیکان» میشوند. او یک پسر جوانِ ناامید از خوانندگی است که به کمک ونِ عباس آقا کافه سیاری در شهر برای خودش دست و پا کرده است. حسن و عطا با یک نقشه درگیری و زدوخورد جدی، مردم را از آن محل پراکنده میکنند و با کافهچیها به دعوا و درگیری میپردازند. در همین حین ون را میدزدند و فرار میکنند، غافل از اینکه پیکان در بالای ون در حال استراحت و خواب بود. آنها بعد از مواجهه با پیکان با او طرح رفاقت میریزند و پیکان با آنها به درددل میپردازد. عطا و حسن با دروغ و دغل او را فریب میدهند و با آهنگسازی و دستکاری صدایش او را تشویق میکنند تا خوانندگی را شروع کند و از این طریق آن دو از ثروت و خانه ویلایی او در لواسان سود کلان ببرند. عطا که جوان ساده و عاشق خوانندگی است با آنها همراه میشود و در طی مدت کوتاهی به شهرت میرسد. شهرت او طرفداران زیادی برایش به همراه دارد که او را وادار به برگزاری کنسرت میکنند او برای مخالفت با برگزاری کنسرت مجبور میشود از قانون منع اجرای کنسرت در مشهد سوء استفاده کند و با شرح خاطرهای دروغین بگوید که نذر دارد اولین کنسرتش را در شهر مشهد برگزار کند. این پیشنهاد مورد توافق وزرات ارشاد قرار میگیرد و از او دعوت میشود تا در شهری در نزدیکی مشهد کنسرتش را برگزار کند. در این حین فردی به نام «عقیلی» که روی پیکان که حالا یک خواننده معروف شده بود در سایتهای شرطبندی خود قمار میکند و تصمیم میگیرد در اولین کنسرت وی در سالن اجرا بمبی را کار بگذارد و جان تکتک مردم را فدای قمار خود کند. به همین دلیل به او پیشنهاد سه میلیارد برای خرید کنسرت و آلبوم اول او را میدهد. عطا و حسن که افراد طمعکاری هستند پیکان را مجبور به قبول این قرارداد میکنند. اما تازه مشکل ناتوانی پیکان در خوانندگی برایشان جدی میشود و به دنبال راهحل میگردنند. آنها راههای مختلفی را از جمله گمشدن ناگهانی پیکان امتحان میکنند اما موفق نمیشوند. تا اینکه آندو متوجه بمبگذاری عقیلی در سالن میشوند و قید تمام پول و حتی جان خود را میزنند و به سالن اجرا میروند و بمبها را به بیرون سالن اتقال میدهند و جان چندین انسان را نجات میدهند. پیکان نیز با توسل به امامرضا بر خود مسلط میشود و بدون استرس و ناتوانی به خوبی کنسرتش را اجرا میکند.
لازم است والدین بدانند این اثر قانونشکنیها و ناهنجاریهای دو پسر جوان را روایت میکند که به تازگی به ایران بازگشتهاند و حاضرند به هر قیمتی به خواستههای خود که فقط در پول و ثروت و خوشگذرانی خلاصه میشود دست پیدا کنند.
رفتارهای غیرقانونی و ناهنجار، بیادبی و فحاشی، نگاه جنسی به زنان و پایین آوردن جایگاه زن به عنوان ابزار خوشگذرانی برای مردان از جمله مسائلی است که مکررا و با شدت بالا در این داستان به نمایش درمیآید.
حسن و عطا برای رسیدن به خواستههای خود به هیچ کس حتی پیکان که به آنها اعتماد کرده هم رحم نمیکنند اما در نهایت بعد از افشای وطنفروشی عقیلی از پول و جانشان میگذرند و به نجات هموطنانشان میپردازند.
ناهنجاریهای داستان به قدری زیاد و پرتکرار است که توصیه میشود فرزندان زیر 18 سال به تماشای این اثر نپردازند. پیچیدگی اثر، کشف پیامهای مثبت و درست داستان را برای فرزندان شما در سنین پایینتر ناممکن میکند. همچنین شخصیتهای داستان علیرغم فداکاری و نجات همنوعان خود هرگز به صورت مستقیم از رفتارهای گذشته خود ابراز پشیمانی نمیکنند. و بازخورد منفی نگرفتن از این رفتارهای ناشایست بهگونهای مهر مقبولیت و مشروعیت بر آن میباشد.
درنتیجه بهتر است بعد از مشاهدهی این اثر توسط فرزندان شما در سنین پایینتر به گفتوگو دربارهی سیر داستان و آثار مخرب و زیانبار چنین رفتارهایی در جامعه و زندگی فردی بپردازید.
منبع:
پلازا